Change Font Size

Change Screens

Change Profile

Change Layouts

Change Menu Styles

Cpanel

آثار تاریخی چوپانان

نامه الکترونیک چاپ PDF

آثار تاریخی چوپانانتاریخچه چوپانان

مختصری از تاریخچه چوپانان

با نام و یاد پروردگار یکتا و سلام و درود بر تمام نیکان ، پاکان ، رستگاران و آزادگان

خداوند تبارک و تعالی در قرآن حکیمش آیات فراوانی به تاریخ گذشتگان اختصاص داده است و امت اسلامی را به تدبر در احوال گذشتگان ، عبرت و دقت در اعمال آنان دعوت نموده است.

مرقومه پیش روی تحقیق گونه ایست از تاریخ چوپانان به شکل بسیار مختصر برای آنانکه کمترین حوصله را دارند.

کوششی که شاید فرزندان این سامان با مطالعه آن به همت بلند انسانهایی پی ببرند که دیگر نه نامشان در خاطره ها باقیست و نه متاسفانه یادشان نه بانیان اولیه و نه فرزندانشان که معماران چوپانان زیبا بودند . نه آنان که سرمایه اشان را هزینه کردند و نه آنانکه تلاششان

بزرگوارانیکه  نه از روی اجبار که از روی عشق و ایمان رنج بسیار کشیده اند که من و تو ، ما در این دیار شاکر پروردگارمان باشیم ، که نیاکانی اینچنین ایثارگر داشته ایم.

 

اولین بار در محل فعلی چوپانان رشته قناتی به همت حاج حیدریها حفر می شود  ، همان که سون هدین سیاح سوئدی موقعی که دو سال بعد از ایجاد چوپانان از این روستا می گذشت . از چوپانان قدیم یاد می کند .

ظاهرا آب قنات در محلی ظاهر می شود و به اصطلاح رو می آید که پیش بینی نشده بود ، لذا آب به اراضی وسیعی که مد نظرشان بود مسلط نمی شد .

آنها مایوس شدند و یا نتوانستند با مالکان جدید کنار بیایند و یا ......  بهر حال بند حاج حیدری ، کنار بهشت سجاد ، یادگار تلاش ناموفق این گروه ، هنوز به همین نام شهرت دارد.

 

در سال 1276 ه ش گروهی از متمولین انارک به نامهای حاج محمد علی رمضان ، باقر حاج محمد ، محمد حاج عبدالله ، حاج مهدی ، یاور ، محمد علی محمد ابراهیم  شرکتی فامیلی تاسیس کرده و با فاصله ای از قنات قبلی ، قنات چوپانان را حفر می کنند.

نیروی کار فراوانی از اطراف و اکناف ، جندق ، خور ، فرخی ، انارک ، محمدیه به محل می آیند .

شنیدم که روزی 20 الی 30 دست چرخ کار میکرد . چاهها یکی پس از دیگری حفر می شد . جالب است که این قنات میرفت تا به سرنوشت قنات حاج حیدریها دچار شود که بخت با این گروه یار بود . آ نها از همکاری یکی از نادر ترین استاد کارهای قنات بنام استاد نصیر که اهل فرخی بود بهره گرفتند . او با یک بررسی دقیق از قنات به مقنی ها گفت : نیم متر از سقف بکنید و بریزید زیر پایتان

نامبرده آب را در مرتفع ترین جایی که انتظار میرفت رو آورد . جاییکه بعد از چرخاندن سنگ آسیاب به تمام اراضی مورد نظر (( دشت فعلی )) مسلط بود .

 

بانیان که از حالا به بعد شرکا می نامیم ، پا به پای مقنی ها ، چرخ کش ها و لرد کش ها کار می کردند و از حداقل امکانات برخوردار بودند ، غذایشان آبدوغ ، آبگوشت  و کالجوش  با نان خشک و حتی کندله بود. تعدادی فانوس شبهایشان را روشن میکرد  و چندتایی پی سوز قناتشان و هر چه نور بود دلشان را ، با آب سنگابها رفع تشنگی می کردند و دیگر هیچ جز همت بلندشان که هر روز قد میکشید تا به آسمانها رسید.

 

ازرنجها و  سختی ها و همت بلندشان گفتم ، با اشاره به مانع سر راهشان بحثم را پایان می دهم.

 

زمان بحث ما ، اواخر حکومت خودکامه ناصر الدینشاه و اوایل پادشاهی مظفر الدینشاه قاجار است . شاهزاده مسعود میرزا پسر ناصر الدینشاه و برادر مظفر الدینشاه ملقب به ظل السلطان که برای خود شاهکی بود سالها حاکم ولایت اصفهان که هر از گاهی تا کرمانشاه قد می کشید و اراک و لرستان ، محلات  ، گلپایگان و کردستان را شامل می شد ، بود .

آقای سید محمد باقر طباطبایی نایینی که به حاج مشیر الملک مشهور بود . با همین سمت در دارالحکومه اصفهان به رتق و فتق امور می پرداخت . این جناب مالک عباس آباد نیز بود .

 

علی محمد نجف مشهور به میرزا سبیل . مردی بلند قامت ، قوی بنیه و فراخ سینه و قلدر مآب و چشمانی از حدقه در آمده که گستاخی خوش آیندی در چهره اش موج میزد تا حدی شرور می نمود.

شاید اگر دفاع ظاهرش را می شکافتی و به خودش راه می یافتی انسانی رئوف و دوست داشتنی بود . اما اینکار آنقدر ها هم آسان نبود . چرا که سبیل قطوری که روی گوشهایش می انداخت و تحکمی که در صدایش بود مانع از اینکار می شد .

 

ایشان به دلایلی که از حوصله این بحث خارج است از طرف حاج مشیر الملک با سمت مباشر بمدت ده سال از انارک به عباس آباد تبعید شده بود .

 

زمانیکه آقایان شرکا مشغول حفر قنات شدند . عده ای شاید از روی حسادت و یا دشمنی  (  چرا که آنها داشتند قد می کشیدند و سایه می انداختند ، همان که حسود می پروراند و دشمن می تراشد ) به حاج مشیر الملک  راپورت دادند که حفر این قنات باعث خشک شدن آب عباس آباد خواهد شد . حاج مشیر الملک به میرزا نامه ای می نویسد و با دو پیک سوار کار به عباس آباد می فرستد که از حفاری ممانعت کن . چاهها را پر کن و معترضین را غل و زنجیر کرده با همین سواران روانه اصفهان کن .

میرزا که می دانست حفر این قنات کاری به آب عباس آباد ندارد به یاری همشهریانش بر خاست که (خویش خویش است و غیر بیگانه ) با هم فکری و تبادل نظر با شرکا مدار را که تا آن موقع هشت شبانه روز بود بر ده شبانه روز قرار می دهند و سند دو شبانه روز را به نام حاج مشیر الملک تنظیم و تسلیم میرزا می نمایند . پر واضح بود که این پیوند با قدرت تا چشم کار میکرد همه ی موانع را از سر راه بر می داشت ، چند سال بعد سهم حاج مشیر الملک را میر سید علی و حاج محمد برادران خریدند .نصف عباس آباد را حاج حسین نصر الله خرید. شنیدم که گفت : پول عباس آباد را بار خر کردم و بردم اصفهان.

و اما وجه تسمیه : بزرگواری به من گفت از آنرو نام چوپانان را روی این ده گذاشتند که سالها قبل از ایجاد چوپانان تعدادی چوپان که در آن منطقه به چرای گوسفندانشان مشغول بودند ، برای آبچر چاهی حفر کردند که به نام چاه چوپانها شهرت یافت ، از این رو این روستا چوپانان نام گرفت .

 

در سال 1277 ه ش آب وارد استخر چوپانان شد . اگر چه شور ولی بسیار گوارا که رنج بسیار بر آن رفته بود . کاویدند زمین را به دنبال قطره ای آب و یافتند این مایع حیات را که قابل شرب بود و زنده کننده ی نباتات در زمین تفتیده ی کویر . که با عنایت پروردگار و تلاشی طاقت فرسا  ، اشک شوقشان به همراه عرق جبینشان در مظهر قنات جاری شد .

روییدند بوته های گندم ، قد کشیدند نخل ها ، بالا رفت دست های تاول زده اشان و دست دعا شد به سوی پروردگار . به خاک ساییدند پیشانیشان ، سجده شکر را که در تلاش معاش بودند و مجاهد فی سبیل الله .

یاد این بزرگواران را گرامی می داریم و به روانشان درود می فرستیم . باشد که مردان بزرگ و زنان شایسته ای که از این سامان برخاسته و خواهند خاست ، خدمت گزارانی صدیق  برای امت و میهن اسلامی خود باشند که رضایت پروردگار در آن است.

مهدی افضل         مهر 89

 

نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مهر 1389ساعت 0 قبل از ظهر توسط امیر| 4 نظر |

 

شما هم اکنون اینجا هستید: